این در حالی است که آنها بر اقدامات غیرقانونی رژیمصهیونیستی در توسعه جنگافزارهای هستهای چشم بستهاند. چنین خواستهای گرچه در ظاهر بنا به ادعای نگرانی از امکان انحراف ایران به سوی ساخت سلاح هستهای شکل گرفته و توجیه میشود اما در واقع هدف نهایی و کلان غرب جلوگیری از رشد فناورانه و اقتصادی ایران و در راستای تلاش چندین دههای اروپا و آمریکا در وابسته نگه داشتن ایران در این عرصه حیاتی است. بیمبنا بودن این نگرانیها آنجا بیشتر معلوم میشود که ایران تحت بازرسی بیسابقه از تاسیسات هستهای بوده و حداکثر شفافیت ممکن را به خرج داده است و هیچ گزارشی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همینطور هیچ گزارشی از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا ادعای انحراف ایران به سوی ساخت سلاح هستهای را تایید نمیکند. از این رو کاملا روشن است که غرب نه با دید فنی بلکه از زاویه سیاسی به این ماجرا نگاه میکند و در اصل از یک ایران قوی و مستقل مجهز به یک فناوری با کاربردهای بسیار متعدد که زمینه جهش کشور در حوزههای مختلف را فراهم میآورد و باعث ارتقای جایگاه ایران در سطح جهان میشود، نگران است. گذشته از بحث راهبردی تولید الکتریسیته از طریق نیروگاههای هستهای و لزوم دسترسی پایدار ایران به سوخت، فناوری هستهای دایره وسیعی از کاربردهای دیگر از کشاورزی گرفته تا پزشکی را شامل میشود و غنیسازی سوخت هستهای محور اساسی این فناوری است و در واقع بدون داشتن این فناوری صنعت هستهای معنایی ندارد. بنابراین صرف نظر از بحث غرور ملی، این فناوری در حفظ استقلال علمی و اقتصادی کشور جنبه راهبردی دارد و تلاش غرب برای مهار جمهوری اسلامی عامل اصلی فشار به ایران در این زمینه است. کاملا مشخص است که غرب در شرایطی که نتوانست با نقشه مشترک اسرائیل و آمریکا پروژه براندازی ایران را در جنگ ۱۲ روزه پیش ببرد، امیدوار است با تهدید ایران به اجرای مکانیسم ماشه در شرایطی که خودش ناقض برجام بوده، از ایران امتیازگیری کند. اروپا بهطور مشخص بعد از خروج آمریکا به هیچ یک از تعهدات خود در قبال ایران در برجام عمل نکرده و عملا این اروپا بود که باعث مرگ تدریجی برجام شد. در این شرایط توقع اجرای یکجانبه و بدون امتیاز دادن به ایران اساسا غیر قانونی و غیرمنطقی است و زمان فریب دادن افکار عمومی دنیا هم گذشته است.